وبلاگ فدک پرینت

مینیمالیسم

ساده‌گرایی، ساده‌پسندی یا مینیمالیسم Minimalism مکتبی در اشکال مختلف هنر است که اساس آثار و بیان خود را بر پایه سادگی بیان و روش‌های ساده و خالی از پیچیدگی معمول فلسفی بنیان گذاشته‌است. خواستگاه مینیمالیسم را باید پس از انقلاب اکتبر روسیه دانست که هنرمندان ساختارگرا در عرصه معماری و نقاشی و مجسمه‌سازی گرایش‌هایی متکی بر خلاصه نمایی و هندسه‌گرایی را در آثارشان به کار گرفتند. به‌طور مثال اثرسفید روی سفید از مالویچ الهام بخش سایر هنرمندان اروپایی قرار گرفت.

شکل و رنگ

مینیمالیسم با رویکرد به بازگشت بدون تردید به ملزومات شکل ورنگ در عرصه‌ی طراحی و دیزاین بنا شده‌بود، این جنبش عناصر بصری تصویر را به اصول و عناصر افقی و عمودی تقلیل داد و تمامی نشانه‌های احساسی و شخصی در هنر را مردود می‌شمرد و تنها رعایت اصول بدیهی و ساختاری را ملزم به رعایت می‌دانست.

مینیمالیسم در معماری

از طراحان این جنبش لودویگ میس فن در روهه Ludwig Mies van der Rohe که معمار نیز بود،  از اولین افرادی بود که بعد از جنگ جهانی  قوانین مینیمالیسم را در طراحی‌های خود به‌کار برد و استفاده از مصالح ساده و ابزارهای مدرن مانند شیشه، استیل و بتون که مشخصه سبک مینیمال در دیزاین ساختمان بود در دستور کار خود قرار داد. در همین زمان بود که استاندارد سازی روش‌های ساخت‌وساز شکل گرفت و در اجرای طراحی‌های موثر و ساخت ساختمان‌هایی با طرح مینیمال، کمک بسیاری کرد.

نقش ایده و مفهوم

مینیمالیسم از طریق از بین بردن تمام اشکال، رنگها، فرمها و عناصر غیر ضروری نقش ایده و مفهوم را پر رنگ‌تر می‌کرد و با کمترین عناصر مفهوم مورد نظر را به مخاطب منتقل می‌کرد. این قابلیت به‌ویژه مورد استقبال و استفاده طراحان گرافیک قرار گرفت. مینیمالیسم با به‌کاربردن ساده‌ترین عناصر در جهت رساندن حداکثر مفهوم و تاثیر بصری گام برمیداشت.

مینیمالیسم در هنرهای تجسمی

مینیمالیسم در زمینه هنرهای تجسمی و گرافیک دیزاین نیز استفاده از اشکال ساده مربع، مستطیل و دایره، کاربرد خطوط عمودی و افقی در ترکیب‌بندی، کاربرد رنگ‌های اصلی مثل زرد، آبی و قرمز همراه با سفید و سیاه استقبال کرد. از دیگر جنبش‌های مهم مینیمالیستی که از این قوانین پیروی می‌کردند جنبش دِ استیل در هلند و مکتب باهاوس در آلمان بودند.

 

مینیمالیسم در ایالات متحده

مینیمالیسم همچنین فراگیرترین تأثیر خود را در ایالات متحده بر جای گذاشت و به‌سرعت به پدیده تازه هنری بسیار عمده تبدیل شد. نخست باید از ریچارد سِرا یاد کرد، آثار حجمی او مرحله‌ای سنتی از ساده‌گرایی در آمریکا را به نمایش می‌گذاشت و به کارهای دیوید اسمیت شباهت داشت. قطعات حجمی او حالتی پویا و ناپایدار داشتند.

رابرت موریس مجسمه‌ساز در دفاع از باورهای هنر مینیمال این چنین میگوید:

«سادگی در شکل، الزاماً به معنای سادگی در تجربه نیست. در واقع اشکال واحد و یک شکل، رابطه‌ی هنری را تنزل نداده، بلکه برعکس بدان نظم و ساختار واحد می‌بخشند. اگر طبیعت قاطع و سلسله مراتبی اشکال واحد به صورت پیوسته‌ای عمل می‌کند، این بدان مفهوم نیست که معانی و روابط تشریحی مقیاس، تناسب، تنوع و غیره حذف می‌شوند. اتفاقا برعکس این روابط هم به‌طور مستقل و هم در بستگی با یکدیگر در کلیت یک اثر مینیمالیستی حضور دارند.»

در واقع آن‌چه مینیمالیسم جست‌وجو می‌کرد مفهومی تازه از نظم دهی و تمامیت بخشی بود.

 

مقالات مرتبط: مینیمالیسم در طراحی گرافیک

طراحی مینیمالیستی؛ نکات عملی و نمونه‌های موفق